رشیدپور و گلزار واسطه آشتی مخاطب با تلویزیون؟/ تلویزیون با مجریان خودی به جایی نرسید!
یک زمانی تلویزیون میگفت ما سلبریتی نمیخواهیم و با جدیت تمام اصرار داشت که برنامههایش نباید سلبریتی محور باشد و با همین فرمان یک راه جدیدی را شروع کرد راهی که به مرور زمان نه تنها نتوانست مخاطبانش را با خودش همراه کند، بلکه مخاطب را روبه رویش قرار داد و به مرور زمان این بازی تبدیل به یک بازی دو سر باخت شد و در نهایت هم رویه به جایی کشیده شد که جبلی و دیگر مدیران هر کاری که انجام دادند باعث شد به آنها هجمه وارد شود. به عبارتی یک جنگ قدرتی شکل گرفت میان کسانی که با خودیها میخواهند تلویزیون را بگردانند و کسانی که حضور چهرهها در جذب مخاطب برای تلویزیون را موثر میدانستند و اینگونه یک زمین نزاعی شکل گرفت میان تمام کسانی که یک عبارتی به تلویزیون دارند.
در ابتدا صداوسیما سلبریتیها و تمام مجریانی که هم مهارت کافی در اجرا و هم محبوبیت لازم برای جذب مخاطب را داشتند کنار گذاشت و در مقابل کسانی وارد عرصه اجرا شدند که یا قبلا بازیگر بودند یا استاد ارتباطات یا اگر هم حوزه تخصصیشان اجرا بود به قدری تعداد اجرایشان در تلویزیون زیاد بود که تمام فرصتشان برای ایجاد خلاقیت و یک حرکت تازه در اجرا را از بین میبردند. البته در این میان هم کسانی مانند محمدرضا شهبازی روی کار آمدند و خیلی هم برنامه خود را پر طرفدار میدانستند اما در نهایت مشخص شد تنها ۵ درصد مخاطب دارد و بعد از این آمار ترجیح داد بگوید که دیگر حاضر به ادامه همکاری با تلویزیون نیست آن هم فقط برای اینکه خبر بازگشت رضا رشیدپور قوت بیشتری گرفت.
در واقع اگر بخواهیم به گونهای دیگر به ماجرا نگاه کنیم، متوجه میشویم که با حذف عادل فردوسیپور، سروش صحت، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی، رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار مجریان و هنرمندان به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم شدند؛ در این دسته بندی که چندسالی هم دست خودیها بود، چیزی عاید صداوسیما نشد، یعنی دستکم در از لحاظ چذب مخاطب هر چه کوشیدند مخاطب هیچ یک از برنامهها به ۷۰ درصد که هیچ به ۴۰ درصد هم نرسید.
وحید جلیلی، قائم مقام رئیس صدا و سیما در گفتوگوی اخیری که با مجله سوره داشت به این مسئله اشاره کرده بود که اگر سلبریتی روی آنتن نباشد بلافاصله سروصدا میشود.» در واقع سروصدایی ایجاد نمیشود اتفاقا مخاطبان از دست میروند و آمار این ماجرا را تایید میکند. جلیل گفته بود: «جریانِ تازه مدیریت، کمتر از دو سال آمده است. موقعی که صداوسیما را تحویل گرفتیم، متوسط بیننده سریالها ۲۴ درصد بود. نتفلیکس که تحویل نگرفتیم. طوری حرف میزنند که یک جریان رسانهای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب داشتیم و یکباره افول کرد! دلیل اینکه تحول لازم و ضروری شد این بود که شما گفتید به ما اجازه دهید از آرمانها کوتاه بیاییم و خط سبزی اداره نکنیم تا میتوانیم به سلبریتیها میدان بدهیم که اینها برای ما مخاطب بیاورند تا نظام قوی شود. بعد از بیست سال چه شد؟ هم مخاطب بهشدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاهها کسانی که برکشیدید، از جبهه دشمن سر برآوردند.»
حالا به آماری که محمدرضا نجارزاده، مدیر گروه اجتماعی شبکه ۳ منتشر کرده نگاهی بیندازیم: «۵ درصد مخاطب برای سیدخندان، معلی ۳۷ درصد، محفل قرآنی ۲۰ درصد، اعجوبهها تا ۳۰ درصد رو زد،خودمونی رجبی ۱۹ درصد.» در واقع با یک جمع و تقسیم ساده به عدد ۱۱۱ میرسیم که تقسیم بر ۵ میشود ۲۲.۲ یعنی یه صورت بالفعل دو درصد از مخاطبان تلویزیون کاهش پیدا کرده است اما به صورت بالقوه آماری در دسترس نیست که در آن زمان تلویزیون چند میلیون مخاطب داشته و الان این میزان به چند میلیون نفر رسیده است.
با این حال که جلیلی چندان موافق میدان دادن به سلبریتیها نبود اما وقتی اوضاع را از این قرار دیده است تصمیم گرفته تا رویه خود را تغییر دهد.
بازگشتی در کار است؟
کمی به قبلتر بازگردیم، بعد از خبری که محمدرضا گلزار اخیرا در حضور یکی از طرفدارانش اعلام و عنوان کرد که با اجرای یک برنامه با محوریت پانتومیم به تلویزیون برمیگردد، این خبر با بازتابهای فراوانی در فضای مجازی همراه شد. عدهای مخالفت کردند و گروهی دیگر با اشاره به لزوم بازگشت چهرهها به تلویزیون، چنین رویکردی را راهکاری مناسب برای بازگرداندن مخاطبان به تلویزیون دانستند.
پس از گذشت چند روز از انتشار این خبر و انتشار گسترده آن در فضای مجازی، رسانههای رسمی هم وارد عمل شدند و هرکدام به نقل از یکی از عوامل مطلبی را عنوان کردند، ماهم با یکی از عوامل نزدیم با این جریان تماس گرفتیم اما چندان مایل نبود تا با ذکر نامش درباره این مسائل صحبت شود، ما هم خواستهاش را محترم شمردیم، او گرچه بازگشت رشیدپور را تایید نکرد، اما این جریان را هم تکذیب نکرد.
اکنون اما انتشار اخبار غیررسمی بازگشت محمدرضا گلزار و رضا رشیدپور به قاب تلویزیون، موج جدیدی از بحثها در قبال سیاست جدید رسانه ملی را تقویت کرده است. این یک اصل حرفهای در تمام رسانههای سمعی و بصری جهان است که آنها، نهایت تلاش خود را برای بهرهمندی از نیروهای خود به عمل آورده و از حضور آنها، برنامههای پرمخاطبی را به تولید میرسانند.
اما معاون سیما که در روزهای گذشته برای شرکت در مراسم تجلیل از خبرنگاران حاضر شده بود، در پاسخ به پرسشی درباره بازگشت محمدرضا گلزار و رضا رشیدپور به تلویزیون، بدون نام بردن از این دو نفر، گفته بود: «که نمیتوانیم در همکاری چهرهها با صداوسیما همه را با یک چوب بزنیم چون هر کدام یک فرد متفاوت هستند.»
برمهانی با تاکید بر تولید برنامههایی با مخاطب عام گفته بود: «حتما مخاطب عام مدنظر بوده و طبیعی است وقتی ما برای عموم مردم ایران برنامه سازی می کنیم، باید بدانیم که در طی سالهای گذشته در حوزه نمایشی و غیرنمایشی بخشی از دغدغههای آنها نادیده گرفته شده است.»
تبعات یک خبر!
البته این بازگشت بازخوردهای منفی و مثبت بسیاری داشت. اولین و پر رنگترین واکنش هم به محمدرضا شهبازی، مجری برنامه «پاورقی» تعلق دارد، شهبازی در توییتی نوشته بود: «ما اینور پاورقی میسازیم، میگیم سلبریتی باید در خدمت رسانه باشه، هماهنگ با سیاستهای نظام باشه، باید با سلبریتیای که وسط شلوغیها آب به آسیاب دشمن میریخت برخورد بشه، بعد اونور گلزار و رشیدپور دارن گرم میکنن برگردن روی آنتن. اینور بچهها با بی پولی ساختن، فحش خوردن... خانواده هاشون اذیت شدن و...
اونور هم طرف یه سال رفته دوراش رو زده، عشق و حالش رو کرده، به ریش نظام خندیده، توی لایو و... کلفت بار نظام کرده، حالا که بواسطه دوربودن از آنتن یک کم مخاطبش کم شده، قشنگ میشینه توی هواپیما از کیش میاد تهران برنامه ای چند ده میلیون میگیره و برمیگرده. این وسط هم بیخیال آرمان و روحالله؛ بیخیال بدن عجمیان که روی آسفالت خیابان کشیده شد؛ بیخیال صدای بیرمق علیوردی که در لحظات آخر هم داشت رجز میخواند. ای دنیا...»
بعد از اینکه نجار زاده آمار مخاطبان برنامه شهبازی که تنها ۵ درصد بود را اعلام کرد و خبر بازگشت رشیدپور تا حدودی تایید شد،
محمدرضا شهبازی در کانال تلگرامی خود از ادامه همکاری با برنامه «پاورقی» خبر داد و نوشت: «بسم الله
از اجرای برنامه پاورقی کنارهگیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصهش اینکه قرار نیست بسیجی فحشخور زمان فتنه و جنگ و... باشه و در عافیت، سلاحورزیها و رشیدپورها و آخوندیها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن. قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علیوردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن. ما زورمون به هیچکس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه.
بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانههای مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله میکردن. امیدوارم خدا عاقبت همهمون رو ختم به خیر کنه.»
هرچند این دودستگی ادامه دارد، اما روزنامهای مانند کیهان مینویسد: «یکی از مجریان زن شبکه ضد ایرانی «من و تو» در برنامهای زنده در این شبکه فاش کرد که رضا رشیدپور در زمان مجریگری در صداوسیما، بهصورت مستقیم برای او و همکارانش مطالبی را ارسال میکرده که خودش جرأت صحبت درباره آنها را نداشته است! ضمن اینکه هنوز هم مطالب مخدوشی که در صفحه شخصیاش در فضای مجازی برای همراهی با فتنه سال ۱۴۰۱ نوشته بود باقی است و این خود گواه گرایش اصلی اوست. با این اوصاف، جای سؤال است که با چه توجیه و توضیحی بناست اجرای برنامهای در دوران تحول صداوسیما به او سپرده شود؟»
اما مابین این دسته بندی درستترین حرف را محمود رضوی گفت. او با انتشار توییتی در توییتر خود درباره بازگشت مجریانی چون رضا رشیدپور به عرصه تصویر نوشت: «به شخصه از اجرای رضا رشیدپور متنفرم بابت کاری که با فیلم لاتاری در آنتن شبکه ۳ انجام دادهم، با او مسئله شخصی جدی دارم؛ اما بازگشت افرادی چون او به آنتن صداوسیما را پذیرش عملی اشتباهات گذشته و حملات را اشتباه میدانم، ضمن اینکه مردم و ذائقه عمومی فقط رضایت من و شما نیست.»
چرا درستترین واکنش؟ به این خاطر که تلویزیون پذیرفته بخش اعظمی از مخاطبانش را از دست داده و علیرغم میل باطنیاش میداندکه در این میدان رقابت نتوانسته با مجریان خودی پیروز شود. این را هم متوجه شده که تلویزوین فقط مخصوصا آن ده درصد مخاطب خاص نیست، پس جلیلی تمام آن حرفهای خود را کنار گذاشته و در ایجاد یک جریان جدید در تازهای برای صداوسیما بازکرده تا شاید بتواند با بازگرداندن گلزار و رشیدپور یک آشتی بین مخاطبان با تلویزیون ایجاد کند و دستکم آمار برنامه خود را از ۵ درصد به ۲۰ درصد برساند. جلیلی گفته بود که سلبریتی نباید احساس کند که دست تلویزیون خالی است یعنی شما باید دائما یک جریان استعدادیابی داشته باشید.» اما در نهایت مسیر جریان استعداد یابی هم به استعفا و برنامهای با درصد مخاطب یک رقمی ختم شد.
این آمار و ارقام هم در شرایطی بود که خرداد امسال پیمان جبلی، رییس سازمان صداوسیما در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) گفت: «همانطور که قبلاً اشاره شد برخی از افراد مشهور برای آینده حرفهای خود تصمیمگرفتهاند که حتما برایش دلایلی هم دارند و ما به خواسته آنها احترام میگذاریم و درباره گروه دیگر هم که توضیح دادم بخش عمدهای از این افراد تحت تاثیر فضای مجازی و فشار بودند و در برایشان بسته نیست. اما نکته اینجاست که عملکرد موفق صدا و سیما در نوروز گذشته نشان داد که وابسته به سلبریتیها نیست و میتواند براساس سیاستها و قوانین گام بردارد و همواره تولید داشته باشد.من اسم نمیبرم اما در این مدت اخیر و در ماههای بعد از فتنه، چهرههای جدیدی کشف شدهاند و اتفاقاً تبدیل به سلبریتی شدهاند. منتهی سلبریتیهای ارزشی. چه بسا اصلاً بین خود شما دانشجویان افرادی باشند که قابلیت داشته باشند دو روز دیگر به صداوسیما بیایند و سلبریتی شوند؛ بنابراین ما باید کشف و تربیت کنیم و البته جذب هم داشته باشیم برای چهره هایی که رابطهشان را قطع نکردند و میخواهند در خدمت مردم باشند.» که البته این چهرهها توانایی رقابت با سلبریتیها را در خود ندیدند و ترجیح دادند عرصه را خالی بگذارند.